ایستاده ایم تا آخرین نفس...
امتحانات و انتخابات و طرح ولایت و ... همه دست به دست هم دادند که مدتی نباشیم. روزها خیلی سخت و البته خیلی شیرین سپری شد. هم اکنون آقای روحانی رییس جمهور مردمی شده که به تعبیر امام سید علی، 180 درجه مخالف با برنامه ریزی های دشمن اقدام کردند.
میگویم:دشمن ما چقدر احمق است که صرفا با حضور حداکثری می توانیم مشتی بکوبیم در دهانش، بی آنکه توضیح دهیم بخش هایی از این حضور را حتی قدرت و ثروت فرآهم آوردند...
خلاصه اینکه فضا آرام شده و مردم دلخوش به انتخابشان که قیمت ها شکسته شود، تحریم ها برداشته...
اما "پس فردا"ی انتخابات که در خیابان های شهرم قدم میزم به مقصد دانشگاه و البته بسیج دانشجویی، در چهره هاشان هیچ تغییری نمی دیدم!
همان مردم،
همان چهره های نقاشی شده همیشگی که می زند تو ذوق آدم!
همان عجله ها برای رسیدن به محل کار!
حتی گداها هم سر جای همیشگی شان بودند...
گویا برخی از مردم حتی به گزینه ای که رای دادندش، فکر هم نکرده بودند...
اما هر چه شود، چه آنها برنده شوند و چه آنهای دیگر، مهم این است که ما نیامده بودیم برای برنده شدن...
همین ها هم که اتفاق افتاده، همه اش باز برنده شدن ماست.